توجه: این یادداشت باعث لو دادن بخش هایی از داستان می شود.
سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی در شبکه نمایش خانگی و به صورت هفتگی یک قسمت پخش میشود.
قسمت یک این سریال با داستان چند جوان در شهرک اکباتان شروع میشود.
از چرخش های زیاد دوربین تو شهرک اکباتان تا دیوونه بازی های این جوانها در اکباتان میتوان فهمید این کار هم شامل فرم متفاوتی در نمایش محتوا خواهد بود. که البته برخی جاها واقعا آزار دهنده میشد.
همه چی اما فعلا گنگ ولی قابل قبول جلو میرود. ما همچنان شخصیتها رو دنبال میکنیم تا یک سرنخ از کلاف این داستان اصلی را پیدا کنیم و با قصه همراه شویم. اما خوب این تلاش بیفایده است و ما این سرنخ را در قسمت یک پیدا نمیکنیم.
در قسمت یک این سریال هیچ سرنخی از کلاف این داستان به مخاطب داده نمیشود. و مخاطب تا انتهای قسمت یک فقط یک کلاف سردرگم از اتفاقات ریزی را میبیند، به همراه یه معرفی گنگ نصفه و نیمه از سه شخصیت جوان که گمان میشود آنها شخصیت های اصلی این داستان باشند.
دور باطل این سه نفر در شهر با دزدیدن آن کاپشن و ماجراهای داخل مرکز خرید تا هدیه دادن آن کاپشن به دختر قهوه فروش و البته دیالوگ شعاری گونه آن بخش، هیچکدام کمک شایانی به معرفی شخصیت های این سه جوان نمیکنند.
اینکه حالا سه تا جوان با دزدیدن یک اسلحه به طور ناگهان و بدون هیچ برنامه ریزی تصمیم به دزدی مسلحانه از جایی میگیرند که شناخت کافی نسبت به آنجا ندارند و اطلاعاتشون درمورد خالی یا پر بودن اون خانه به کشیک دادن چند ساعته جلوی خانه منتهی میشود را هم میتوان از ضعف های بزرگ داستان در قسمت یک دانست. که مطمناً با منطق مواد زدن و بالا بودن توجیه نمیشود.
به هر حال قسمت پایان می یابد و منتظر میشود تا قسمت بعدی ببینیم چه میشود.